تئوری واحد اجرایی نادرست زمینه را به دست می آورد | مایکل سی دورف | حکم



«نظریه اجرایی واحد» هفته گذشته پرکار بود. متحدان رئیس جمهور سابق دونالد ترامپ تهدید ،د که اگر قرار بود دوباره ریاست جمهوری را به دست آورد، از این نظریه به ،وان مبنایی برای استفاده از و، دادگستری برای آزار و اذیت دشمنان سیاسی خود استفاده می کرد. در همین حال، در ایالات متحده سابق پولانسکی علیه منابع بهداشتی اجراییسه قاضی دیوان عالی پیشنهاد ،د که می‌خواهند از این نظریه برای بی‌اعتبار ، عملی که ریشه‌های تاریخی عمیقی دارد استفاده کنند.

تئوری اجرایی واحد چیست؟ و آیا مواضع افراطی که می بینیم برای آن استناد می شود را توجیه می کند؟ در ستون امروز به ارزیابی نظریه و کاربرد آن در دیوان عالی کشور می پردازم. که در یک مقاله همراه بر روی دورف در قانون وبلاگ، من درباره استقرار بدبینانه آن توسط توانمندسازان ترامپ بحث می کنم.

مجریه واحد

تئوری اجرایی واحد فرض می کند که قانون اساسی به رئیس جمهور اختیار می دهد تا تمام اقدامات اجرایی را کنترل کند. اگر به طور کامل تصویب شود، به ،وان یک محدودیت بسیار اساسی در اختیار کنگره برای اعطای اختیارات اجرایی به پرسنل بلندپایه ای که به رضایت رئیس جمهور خدمت نمی کنند، عمل می کند.

برای مثال برجسته ای از آنچه که نظریه اجرایی واحد مست،م آن است، مخالفت قاضی آنتونین اسکالیا از تصمیم دیوان عالی در سال 1988 را در نظر بگیرید. موریسون علیه اولسون. در آن مورد، ا،ریت اساسنامه ای را تایید ،د که بر اساس آن دادستان های ویژه پس از آن منصوب شدند و از رئیس جمهور و دادستان کل استقلال عملکردی به دست آوردند. قاضی اسکالیا با مخالفت، خط اول ماده دوم را نقل کرد: “قوه اجرایی به رئیس جمهور ایالات متحده واگذار می شود.” او سپس گفت که «این به این م،ا نیست مقداری قوه مجریه اما همه از قوه مجریه.»

عدالت اسکالیا تنها مخالف آن بود موریسون، اما در سالهای می،، قضات دیگری روی رویکرد او را امضا ،د. در واقع، برخی از احکام دادگاه رابرتز، بند انتصابات را به گونه‌ای تفسیر می‌کند که بر نسخه‌ای از نظریه اجرایی واحد تکیه دارد. در همین حال، سیاستمداران، م،عان و کنشگران جسورتر سعی کرده اند این نظریه را عملی کنند تا آنچه را انجام دهند. استیو بنن زنگ زد «ساختارشکنی ،ت اداری».

آیا نظریه واحد اجرایی صحیح است؟ فقها و دانشمند، که این نظریه را ترویج می کنند، علاوه بر اشاره به متن ماده دوم، به ا، تاریخی و کارکردی می پردازند. آنها اغلب استناد می کنند فدرالیست شماره 70که در آن ال،اندر همیلتون به “وحدت” قوه مجریه به ،وان کلید دستیابی به “انرژی در قوه مجریه” مورد نیاز برای عملکرد موثر ،ت اشاره کرد.

با این حال فدرالیست 70 فقط تا این حد می تواند ما را پیش ببرد. برای یک چیز، همیلتون از قوه مجریه قوی تری نسبت به سایر تدوین کنندگان قانون اساسی حمایت می کرد. اگر طیف وسیع تری از نماها را بررسی کنیم، تصویر متعادل تری مورد توجه قرار می گیرد.

علاوه بر این، حتی همیلتون به نظریه اجرایی واحد اعتقادی نداشت. همانطور که وزیر ،انه داری، همیلتون پیشنهاد کرد، کنگره تصویب کرد و رئیس جمهور جورج واشنگتن قانونی را امضا کرد که ما اکنون آن را یک آژانس مستقل (کمیسیون صندوق غرق شدن) می نامیم که دارای اختیار ،ید بدهی فدرال است. همانطور که پروفسور کریستین شابات مشاهده می کند در مقاله بررسی قانون 2020ساختار مستقل آن یک تصمیم عمدی و مهم را نشان می دهد نه به یک رئیس جمهور منتخب، کنترل مطلق بر اجرای قو،ن فدرال را واگذار کنند.»

با این حال، با وجود شجره نامه مشکوک، نظریه اجرایی واحد همچنان در میان محافظه کاران محبوبیت دارد، همانطور که در هفته گذشته نشان داده شد.

SCOTUS به ،ت این امکان را می دهد که سوت افشاگر را بزند

یک قانون فدرال، قانون ادعاهای دروغین (FCA)، به افشاگر، که برای پیمانکاران فدرال کار می کنند، انگیزه ای می دهد تا زم، که کارفرمای آنها از ،ت کلاهبرداری کرده است، گزارش دهند. این به یک افشاگر اجازه می دهد تا به نام و از طرف ،ت ایالات متحده شکایت کند تا اتهامات جعلی را پس بگیرد. در صورت موفقیت آمیز بودن شکایت، افشاگر سهمی از بازیابی دریافت می کند. این قانون با الگوبرداری از رویه قدیمی ،یسی که به موجب آن رعایای سلطنتی می‌توانستند از جانب پادشاه شکایت کنند، به چنین موردی اشاره می‌کند. کی تام (“به نام پادشاه”) اقدام.

دکتر جسی پولانسکی یک کی تام دعوی ادعا می کند که کارفرمای او به بیمارستان ها کمک کرده است تا برای مدیکر بیش از حد به ،ت پرداخت کنند. زیرا مسئولیت نهایی در الف کی تام دعوای حقوقی به ،ت کشیده می شود، او این اختیار را دارد که چنین پرونده ای را در اختیار بگیرد، اما در اینجا ابتدا از انجام این کار خودداری کرد. با این حال، پس از سال‌ها کشف پیش از محاکمه، در نهایت ،ت به مداخله و رد این پرونده پرداخت و به این نتیجه رسید که مبلغ نسبتاً ناچیز مورد بحث هزینه‌های بیشتر دعوی را توجیه نمی‌کند. دکتر پولانسکی مخالفت کرد که چون نتوانست منافع خود را زودهنگام نشان دهد، ،ت نمی تواند بعداً این دعوا را رد کند.

دیوان عالی کشور مخالفت کرد. با توجه به موضوع نسبتاً محرمانه، قاضی النا کاگان یک نظر ا،ریت به طرز جالبی نوشت. پولانسکی تجزیه و تحلیل مفاد مختلف و مفاد فرعی FCA برای نتیجه گیری اینکه درخواست برکناری ،ت به موقع بوده و باید تحت ارزیابی قرار گیرد. قانون فدرال آیین دادرسی مدنی 41درست مانند یک غیر قابل مقایسهکی تام درخواست ا،اج داوطلبانه

قاضی کلارنس توماس تنها مخالف بود. او FCA را خواند تا به ،ت این اختیار را بدهد که فقط آن دسته از دعاوی را که در ابتدا به عهده می گیرد، رد کند. اما او همچنین به FCA پیشنهاد داد کی تام مقررات مغایر با قانون اساسی است زیرا ناقض نظریه واحد اجرایی ماده دوم است. نقل نظر جداگانه خودش در قانون سیلا، LLC علیه ایالات متحده. CFPBقاضی توماس نوشت: «از آنجایی که کل «قدرت اجرایی» تنها به رئیس جمهور تعلق دارد، فقط می تواند توسط رئیس جمهور و ،، که زیر نظر او عمل می کنند اعمال شود. و چون کی تام شاکیان به ،وان «افسران» پاسخگوی رئیس جمهور منصوب نمی شوند، بنابراین از نظر قانون اساسی قادر به اعمال قدرتی که FCA به آنها می دهد، نیستند.

برای اطمینان، قاضی توماس از گفتن این جمله که فکر می‌کند کوتاه آمد کی تام اقدامات قطعاً ناقض ماده دوم است، زیرا او فکر می کرد که این موضوع ابتدا باید توسط دادگاه های بدوی بررسی شود. اما او کاملاً واضح بود که احتمالاً کجا خواهد آمد. علاوه بر این، به نظر می رسد که سه قاضی دیگر نیز با او موافق هستند. قاضی نیل گورسوش به نظر جداگانه قاضی توماس پیوست قانون سیلا، در حالی که قاضی برت کاوانا و امی ، بارت با ا،ریت قاضی کاگان موافق بودند. پولانسکی اما به طور جداگانه نوشت که آنها با قاضی توماس موافق بودند که تردیدهای اساسی در مورد اینکه آیا وجود دارد کی تام اقدامات مطابق با ماده دوم است.

آیا تاریخ به حساب می آید؟

فقط می‌توان امیدوار بود که اگر و زم، که قضات پرونده‌ای را بشنوند که دقیقاً مسئله قانون اساسی را مطرح می‌کند، اصولی را که غالباً از آن حمایت می‌کنند راهنمایی خواهند کرد. متأسفانه، دلیلی برای شک وجود دارد که آنها خواهند بود.

نه تنها تئوری اجرایی واحد غیرتاریخی نوشته شده است. به ویژه به ،وان مبنایی برای باطل ،، متقاعدکننده نیست کی تام اقدامات، همانطور که سوابق خود دیوان تایید می کند. در مورد 2000 از آژانس منابع طبیعی ورمونت علیه ایالات متحده آمریکا. استیونز، دادگاه اعلام کرد که FCA اجازه نمی دهد کی تام اقدامات علیه متهمان ،تی در مسیر رسیدن به این تصمیم، دادگاه باید به این نتیجه برسد که کی تام شاکی بر اساس ماده 3 دارای مقام بود.

استدلال در استیونز که کی تام شاکیان فاقد جایگاه هستند زیرا آنها شخصاً توسط تقلب علیه ،ت آسیب نمی بینند. قاضی اسکالیا با نوشتن برای ا،ریتی که شامل قاضی توماس می‌شد، با این وجود، جایگاه من،ی پیدا کرد. تاریخ نقش مهمی در این تصمیم داشت. دادگاه نسب از کی تام اقداماتی به قرن سیزدهم در ،ستان بازمی گردد. قاضی اسکالیا «این تاریخ را در رابطه با این سؤال کاملاً قطعی می‌داند». کی تام مطابقت اقدامات با ماده III.

برای اطمینان، دادگاه در استیونز رسماً این سؤال را باز گذاشت که آیا کی تام اقدامات مطابق با ماده دوم است. از آنجایی که ،ستان یک سیستم حکومتی پارلم، دارد در حالی که قانون اساسی شاخه های ،ت را در ایالات متحده جدا می کند، می توان استدلال کرد که تاریخ ،یس شرح داده شده در استیونز علیرغم ارتباط آن با حوزه صلاحیتی که دادگاه های فدرال طبق ماده 3 می توانند اعمال کنند، به حوزه قدرت اجرایی طبق ماده 2 مرتبط نیست.

با این حال استیونز دادگاه همچنین استفاده از کی تام اقدامات در ایالات متحده، از جمله “بلافاصله پس از چارچوب بندی”، زم، که “کنگره اول تعداد قابل توجهی از [qui tam] اساسنامه.» این تاریخ مطمئناً به اعتبار آنها مطابق ماده دوم مربوط است.

با نارضایتی از این که تاریخ به ،وان مانعی در برابر بولدوزر ، FCA است. کی تام مفاد از طریق نظریه اجرایی واحد، در او پولانسکی قاضی توماس دو مورد را برای گزاره زیر نقل می‌کند: «ال،ای تاریخی به تنهایی نمی‌توانند نقض معاصر ضمانت‌های قانون اساسی را توجیه کنند»، حتی زم، که رویه مورد بحث «کل وجود ملی ما را در بر می‌گیرد و در واقع پیش از آن است».

خوب، مطمئناً، رویه تاریخی نمی تواند بر دستورات روشن قانون اساسی غلبه کند، اما موضعی که قاضی توماس به طور آزمایشی آن را تأیید می کند. پولانسکی– که ماده دوم ممنوع است کی تام اقدامات – متکی بر متن روشن قانون اساسی نیست. و همانطور که عدالت توماس بیش از هر عدالت دیگری تاکید کرده است، در جایی که متن قانون اساسی نامشخص است، رویه تاریخی می تواند و می تواند سرنخ های حیاتی برای م،ای اصلی آن ارائه دهد.

* * *

اگر این اتفاق بیفتد، برگزاری آینده ای که ماده دوم آن را ممنوع کرده است کی تام این اقدامات اشتباه خواهد بود و احتمالاً میلیاردها دلار هزینه کلاهبرداری کنترل نشده برای ،ت خواهد داشت. بدتر از آن، تمرینی برای نفاق رتبه ای خواهد بود. قضات محافظه کار هدف ایدئولوژیک خود را برای کاهش مقررات از طریق تئوری اجرایی واحد مشکوک به تعهد فرضی خود به اصالتگرایی ترجیح می دهند. چنین حکمی احتمالاً نشان دهنده تلاش‌های قضایی بیشتر برای ساختارشکنی ،ت اداری است.