تعدیل محتوا در رسانه های اجتماعی توزیع شده، توسط پروفسور آلن روزنشتاین



مقاله است اینجا; در اینجا مقدمه و شروع ،مت اول آمده است:

رویکردهای فعلی به تعدیل محتوا عموماً تسلط مستمر «باغ‌های دیواری» را فرض می‌کنند: پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی که کنترل می‌کنند چه ،ی و چگونه می‌تواند از خدمات آنها استفاده کند. چه بحث در مورد خود تنظیمی، مقررات شبه عمومی (به ،وان مثال، هیئت نظارت فیس بوک)، مقررات ،تی، قانون جرم (شامل تغییرات در بخش 230)، یا اجرای ضد انحصار باشد، فرض بر این است که آینده رسانه های اجتماعی یک موضوع اصلاح تدریجی یک گروه کوچک از سکوهای غول پیکر و بسته است. اما، از منظر تاریخ گسترده تر اینترنت، تسلط پلتفرم های بسته یک انحراف است. اینترنت در ابتدا حول مجموعه‌ای از برنامه‌های کاربردی باز و غیرمتمرکز رشد کرد که بسیاری از آن‌ها امروزه در عملکرد آن نقش اساسی دارند.

ایمیل یک مثال آموزنده است. اگرچه ایمیل به سختی بدون مسائل مربوط به تعدیل محتوا است – به ویژه هر،مه، یک مشکل مداوم است – بحث بسیار کمتری در مورد مسائل مربوط به نظارت بر محتوای ایمیل نسبت به رسانه های اجتماعی وجود دارد. بخشی از این امر به این دلیل است که ایمیل فاقد برخی از ویژگی های اجتماعی است که می تواند رسانه های اجتماعی را به ویژه سمی کند. اما همچنین به این دلیل است که معماری ایمیل به سادگی اجازه نمی‌دهد که اعتدال متمرکز و از بالا به پایین که پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی می‌توانند انجام دهند. اگر “باید” به م،ای “می توانم” باشد، “نتوانم” به م،ای “نیاز نیست” است. محدودیتی وجود دارد که بحث‌ها در مورد تعدیل محتوای ایمیل چقدر می‌تواند داغ باشد، زیرا یک محدودیت معماری برای میزان امکان تعدیل ایمیل وجود دارد. این امکان جالب را افزایش می‌دهد که اگر رسانه‌های اجتماعی و مسائل مربوط به تعدیل محتوا به‌،وان یک پروتکل غیرمتمرکز عمل کنند، چه شکلی خواهند بود.

خوشبختانه، ما نیازی به حدس و گمان نداریم، زیرا رسانه‌های اجتماعی غیرمتمرکز از قبل به شکل «فدراسیون» وجود دارند – مجموعه‌ای از «فدراسیون» و «جهان». مانند زیرساخت غیرمتمرکز اینترنت، که در آن پروتکل ارتباطی HTTP بازیابی و تعامل صفحات وب را که در سرورهای سراسر جهان ذخیره می‌شوند، تسهیل می‌کند، پروتکل‌های Fediverse به «نمونه‌هایی» قدرت می‌دهند که با برنامه‌ها و خدمات رسانه‌های اجتماعی قابل مقایسه هستند. مهم‌ترین پروتکل Fediverse ActivityPub است که محبوب‌ترین برنامه‌های Fediverse، به ویژه سرویس میکروبلاگینگ مشابه توییتر Mastodon را که بیش از یک میلیون کاربر فعال دارد و به‌ویژه پس از ،ید توییتر توسط ایلان ماسک، به رشد خود ادامه می‌دهد، قدرت می‌دهد.

اهمیت تمرکززدایی و پروتکل های باز به طور فزاینده ای در دره سیلی، شناخته می شود. یکی از بنیانگذاران توییتر، جک دورسی، Bluesky را راه اندازی کرده است، یک رقیب توییتر که بر اساس ATProtocol غیرمتمرکز ساخته شده است. و پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی ایجاد شده در حال ایجاد قابلیت همکاری با برنامه‌های ActivityPub هستند.

این مقاله کوتاه با تکیه بر ادبیات در حال ظهور پیرامون رسانه‌های اجتماعی غیرمتمرکز، به دنبال ارائه یک نمای کلی از Fediverse، مزایا و معایب آن، و اینکه چگونه اقدام ،ت می‌تواند بر توسعه آن تأثیر بگذارد و آن را تشویق کند، ارائه دهد. ،مت اول Fediverse و نحوه عملکرد آن را شرح می دهد، ابتدا پروتکل های باز از بسته را تشخیص می دهد و سپس ا،یستم فعلی Fediverse را توصیف می کند. بخش دوم به موضوع خاص تعدیل محتوا در Fediverse می پردازد و از Mastodon به ،وان مطالعه موردی برای ترسیم مزایا و معایب رویکرد تعدیل محتوا در مقایسه با مدل غالب در حال حاضر پلت فرم بسته استفاده می کند. بخش سوم به این موضوع می‌پردازد که چگونه سیاست‌گذاران می‌توانند فدیورس را از طریق مشارکت، مقررات، اجرای ضدتراست و سپرهای مسئولیت تشویق کنند.

[I.] پلتفرم های بسته و جایگزین های غیرمتمرکز

[A.] تاریخچه مختصری از اینترنت

بلوک اصلی ساختمان معماری اینترنت است پروتکل باز. آ پروتکل قانونی است که بر انتقال داده ها حاکم است. اینترنت شامل بسیاری از پروتکل‌ها می‌شود، از پروتکل‌هایی که نحوه انتقال فیزیکی داده‌ها را هدایت می‌کنند تا پروتکل‌هایی که رایج‌ترین برنامه‌های اینترنتی مانند ایمیل یا مرور وب را اداره می‌کنند. مهم این است که همه این پروتکل ها هستند باز کن، به این صورت که هر ،ی می تواند یک روتر، وب سایت، یا سرور ایمیل را بدون نیاز به ثبت نام یا دریافت مجوز از یک مرجع مرکزی راه اندازی و راه اندازی کند. پروتکل‌های باز کلید مرحله اول رشد اینترنت بودند، زیرا دسترسی بدون محدودیت، حذف موانع و پر ، شکاف‌ها بین جوامع مختلف را امکان‌پذیر می‌،د. این امر تعامل بین گروه‌هایی با علایق و دانش مختلف را فعال و تشویق کرد که منجر به خلاقیت و به اشتراک گذاری ایده‌ها شد.

اما از اواسط دهه 2000، نسل جدیدی از پلتفرم‌های بسته – ابتدا فیس‌بوک، یوتیوب، و توییتر و بعداً اینستاگرام، واتس‌اپ و تیک‌توک – بر عادات اینترنت ا،ر کاربران مسلط شدند. کاربران اینترنت امروزی به طور متوسط ​​هفت ساعت در روز را به صورت آنلاین سپری می کنند و تقریباً 35 درصد از آن زمان صرف پلتفرم های بسته رسانه های اجتماعی می شود. اگرچه پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی از پروتکل‌های استاندارد اینترنت برای برقراری ارتباط با کاربران خود استفاده می‌کنند – از دیدگاه اینترنت گسترده‌تر، آنها فقط به ،وان وب سرورهای عظیم عمل می‌کنند، پروتکل‌های داخلی آنها بسته است. هیچ پروتکل فیسبوکی وجود ندارد که بتو،د از آن برای اجرای سرور فیس بوک خود و برقراری ارتباط با سایر کاربران فیس بوک بدون اجازه فیس بوک استفاده کنید. بنابراین، پلتفرم‌های اصلی رسانه‌های اجتماعی، مهم‌ترین نمونه از تسخیر مداوم و دو دهه‌ای اینترنت توسط «باغ‌های دیواری» هستند. …