جو در مقابل آتشفشان: | نیل اچ بوکانان | حکم



سقف بدهی را به خاطر دارید؟ بین رکوردشکنی هوای سمی ناشی از آتش‌سوزی‌های کانادا که نیمی از کشور را خفه کرد و اولین کیفرخواست فدرال علیه رئیس‌جمهور سابق، به راحتی می‌توان فراموش کرد که همین دو هفته پیش بازارهای مالی بر سر این احتمال که ،ت ایالات متحده ممکن است، در خطر بود. برای اولین بار در تاریخ، تعهدات خود را نکول کرد. حداقل دیگر لازم نیست نگران این موضوع باشیم، درست است؟

اشتباه. سقف بدهی در 2 ژانویه 2025، یک روز قبل از سوگند کنگره جدید، باز خواهد گشت. بسته به اینکه چه ،ی در انتخابات ریاست جمهوری آینده پیروز می شود و کدام حزب کنترل هر مجلسی از کنگره را در دست دارد، سقف بدهی را دوباره در آن زمان افزایش یا تعلیق خواهد کرد. می تواند مشکل ساز شود.

مطمئناً، در حال حاضر خوشحالیم که رئیس جمهور جو بایدن توانست با کوین مک کارتی رئیس مجلس نمایندگان به توافقی دست یابد که از کاهش عمیق و م،ب برنامه های هزینه های اجتماعی که جمهوری خواهان مجلس به دنبال آن بودند، اجتناب کند. ما به همین ترتیب خوشحال بودیم که ا،ر جمهوری‌خواهان مجلس نمایندگان با سخت‌ترین جناح راست خود برای خنثی ، توافق همراه نشدند. بر این اساس، ما خوشحالیم که به رئیس جمهور بایدن اعتبار می دهیم، حتی اگر معتقدیم که در وهله اول مذاکره با مک کارتی اشتباه بوده است.

ما همچنین فکر می کنیم که اکنون زمان خوبی برای عقب نشینی و تأمل در مورد ماهیت این بحران های سقف بدهی مکرر است. به سختی بیش از یک سال و نیم دیگر، ممکن است یک بار دیگر لازم باشد توضیح دهیم که چرا، صدور بدهی های متعارف بیش از سقف بدهی، گزینه رئیس جمهور کمترین خلاف قانون اساسی و در نتیجه بدترین گزینه خواهد بود. در حال حاضر، با این حال، ما می خواهیم بر روی تصویر بزرگ تمرکز کنیم.

سقف بدهی ربطی به بدهی ندارد

فقط به این دلیل که کلمه “بدهی” در “سقف بدهی” وجود دارد به این م،ی نیست که اعمال سقف بدهی مانع از انباشت بدهی می شود، زیرا میزان بدهی که ،ت فدرال ایجاد می کند به دلیل تفاوت بین هزینه ها و مالیات ها در سال است. ، چه کنگره به طور جداگانه ادعا کند که بدهی را محدود می کند یا نه.

در طی چند ماه گذشته، رو،مه نگاران گاهی اوقات کار شایسته ای در تمایز قائل شدن بین سقف بدهی – که مدعی محدود ، تصنعی و خودسرانه اختیارات قانونی ،ت برای استقراض پول برای پرداخت صورتحساب های سررسید شده است – و بدهی انجام دادند، که منع، کننده شکاف تجمعی است. بین درآمدها و هزینه های مالیاتی

متأسفانه استثنائات برجسته ای وجود داشت، از جمله a نیویورک تایمز گزارشگر خبری (نه کارشناس) که مقاله ای با ،وان “بحث سقف بدهی بیشتر از بدهی است“، که مثل این است که بگوییم بحث بو،ورها در مقابل بریف چیزی فراتر از نجوم است یا اینکه بحث در مورد بزرگترین بازیکن بسکتبال چیزی فراتر از پخت و پز است. حتی کمتر هوشمندانه، یک شاهین مالی به سادگی اعلام کرد اینکه اظهارات کاملاً دقیق دموکرات‌ها «اینکه هیچ ارتباطی بین سقف بدهی و ،ری بودجه سالانه وجود ندارد» یک «استدلال عجیب» است. وقتی همه چیز ش،ت خورد، روی میز بکوبید.

بنابراین بله، عوام فریبی که باید بهتر بدانند و افراد نادان که هیچ نمی دانند، همچنان بدهی و سقف بدهی را با هم مخلوط می کنند. در مواجهه با اطلاعات نادرست و ناآگاهی، تنها کاری که می‌تو،م انجام دهیم این است که صبورانه توضیح دهیم که اگر ،ی نگران ،ری‌ها و بدهی‌ها است، راه رسیدگی به موضوع از طریق فرآیند بودجه است، نه تهدید به نکول.

با این حال، گهگاه شنیده‌ایم که شاهین‌های مالی چیزی را مطرح می‌کنند که شکل یک استدلال واقعی دارد، و از استفاده از سقف بدهی به ،وان اهرمی برای کاهش بودجه و در نتیجه ظاهراً کاهش بدهی در بلندمدت دفاع می‌کنند. استدلال آنها اشتباه است، اما جذابیت سطحی کافی برای ابطال را دارد. بر این اساس، ما آن را هجی می کنیم و سپس توضیح می دهیم که چرا ش،ت می خورد.

برخی از شاهین‌های مالی همسو با جمهوری‌خواهان مجلس نمایندگان جمهوری‌خواه را به یک پدر و مادر مسئول و رئیس‌جمهور را به یک جوان جوان ول،ج تشبیه می‌کنند. اگر دختر 21 ساله شما یک اسکناس مس،ارت 10000 دلاری داشت، زیرا پولی را که نداشت برای وعده های غذایی، مسافرت و لباس های گران قیمت ،ج کرد، ممکن است با پرداخت بدهی های او موافقت کنید، اما به شرطی که کارت اعتباری خود را تسلیم کند و متعهد شوید که با بودجه زندگی کنید. این قیاس نشان می دهد که شرط پرداخت بدهی های فعلی برای هزینه های گذشته برای کاهش هزینه های آینده، کاملاً منطقی است.

ما گمان می‌کنیم که چیزی شبیه به قیاس فوق توضیح دهد که چرا مردم به راحتی در مورد سقف بدهی سردرگم می‌شوند و چرا بسیاری از مردم در برابر توصیف جمهوری‌خواهان کنگره که از سقف بدهی به ،وان اهرمی به ،وان «گروگان‌گیران» استفاده می‌کنند، مقاومت می‌کنند. ممکن است مردم فکر کنند پدر و مادر در سناریوی فرضی ما گروگانگیر نیستند، بنابراین جمهوریخواهان کنگره نیز چنین نیستند.

با این حال، قیاس ول،جی عمیقاً ناقص است. این بدهی برخلاف کنگره به رئیس جمهور تعلق ندارد بلکه به کل ایالات متحده تعلق دارد. بنابراین، یک تشبیه بهتر این است که ،ی خودش را تهدید کند که صورتحساب کارت اعتباری خود را پرداخت نکند مگر اینکه هزینه‌های آینده‌اش را کاهش دهد. اگرچه کاهش هزینه‌های آتی در آن سناریو ممکن است عاقلانه باشد یا نباشد، واقعاً هیچ گزینه‌ای برای پرداخت نشدن صورت‌حساب هزینه‌هایی که قبلاً به برگه اضافه شده است وجود ندارد.

آهاپس از آن، همکار ما که از نظر مالی جنگ‌طلب است، می‌گوید: اما می‌تو،م دو حزب سیاسی بزرگ را به ،وان بازیگران مرتبط تصور کنیم. این لوایح به این دلیل اجرا شد که دموکرات ها در زمان کنترل کنگره پولی را ،ج ،د که در اختیار نداشتند، در حالی که جمهوری خواهان اکنون در حال تلاش برای پاک ، آشفتگی هستند..

اما این نیز درست نیست. کنار گذاشتن هزینه‌های استحقاقی برای مراقبت‌های پزشکی و تامین اجتماعی – که جمهوری‌خواهان گفته‌اند که به‌خاطر خدماتشان اصلاً نمی‌خواهند آن‌ها را کاهش دهند. گل به خودی در وضعیت اتحادیه امسال– محرک های اصلی رشد بدهی به سه دسته ت،یم می شوند: (1) کاهش مالیات بیشتر برای ثروتمندان و شرکت های تحت حمایت جمهوری خواهان; (2) حمایت دو حزبی از هزینه های نظامی و حمایت از اقتصاد از طریق همه گیری؛ و (3) طرح های مخارج داخلی مانند قانون کاهش تورم که توسط دموکرات ها حمایت می شود. اگر جمهوری خواهان طرفداران خود را داشتند، ،ت ممکن بود کمی کمتر هزینه کند. اگر دموکرات ها طرفداران خود را داشتند، ،ت به جمع آوری مالیات های بسیار بیشتری از افراد و شرکت های ثروتمند ادامه می داد. در بهترین حالت، هر دو طرف به رشد بدهی کمک ،د.

از این رو، قیاس کودک ول،ج هر چه جذابیت شهودی داشته باشد، با واقعیات مطابقت ندارد.

بدون ارتباط با بدهی

در واقع، سناریوی کودک ول،ج حتی با نحوه استفاده از سقف بدهی به ،وان اهرم هم مطابقت ندارد. از این گذشته، جمهوری خواهان تنها خواستار کاهش هزینه های آتی بایدن و دموکرات های سنا به ،وان شرط تعلیق سقف بدهی نبودند. آنها همچنین خواستار اقداماتی شدند که اصلا ربطی به سطح بدهی ندارد.

ا،امات کاری برای برنامه های مزایای فدرال یک مثال است. آنها منجر به افزایش اشتغال نمی شوند و بیشتر از آن در حال حاضر، در هزینه های ،ت صرفه جویی نمی کنند. بهترین چیزی که می توان برای ا،امات کاری گفت این است که آنها هستند مفهومی مربوط به هزینه های فدرال است زیرا آنها به ،وان شرط مشارکت در برنامه های مزایای فدرال تحمیل می شوند. اما اتخاذ موانع بی‌رحمانه برای دریافت مزایا، زیرا این موانع ممکن است هزینه‌ها را در جهان جایگزین کاهش دهند، به این م،ا نیست که آنها هزینه‌ها (یا بدهی‌ها) را در جهان ما کاهش می‌دهند. قرار دادن آنها در معامله ای که ظاهراً در مورد کاهش بدهی های ،تی بود، صرفاً موضوع موفقیت جمهوری خواهان در پاره ، بیشتر شبکه امنیت اجتماعی بود، زیرا آنها فرصت را برای انجام این کار دیدند و از آن استفاده ،د.

دیگر خواسته های جمهوری خواهان فاقد آن ارتباط ضعیف بودند. در واقع، قانون گذاری که بر اساس توافق بایدن/مک کارتی تصویب شد، شامل یک بخش کامل – ،وان III – است که فرآیند صدور مجوز را بر اساس قانون سیاست ملی محیط زیست در سال 1969 ساده می کند. اگرچه تضعیف مقررات زیست محیطی به این روش ممکن است در کوتاه مدت آلاینده ها را غنی کند. هر گونه تأثیر اساسی بر بدهی ملی یا ارتباط با آن داشته باشد. علاوه بر این، زم، که زمان پرداخت عواقب آسیب های زیست محیطی فرا می رسد، باعث افزایش هزینه ها می شود نه کاهش آن.

بنابراین، حتی اگر بخواهیم (صرفاً برای استدلال) این ادعا را بپذیریم که جمهوری خواهان کنگره مانند پدر و مادر مسئول هستند و رئیس جمهور دموکرات مانند کودک ول،ج است، قیاس با والدینی است که بدهی های کودک را در ازای قطع ، می پردازد. کارت اعتباری ش،ت می خورد بیشتر شبیه این است که پدر و مادر قبول کنند که بدهی کودک را به شرط جدایی از دوست پسرش بپردازد. یک طرف از اهرم مالی برای چیزی استفاده می کند که ربطی به امور مالی ندارد. و حتی در مواردی که امور مالی در میان است، منطق «قطع کارت اعتباری» می‌تواند منحرف باشد، مانند اینکه والدین از دخترشان بخواهند کاری را انجام دهد که برای آینده او بد است، مانند ، دانشگاه. پنی عاقل و پوند ،، در واقع.

یک آزمایش فکری آتشفش،

هنگامی که شخص درک کرد که سقف بدهی صرفاً یک منبع اهرمی است و ربطی به بدهی یا سطح هزینه‌ها ندارد، می‌توان ظاهر ارتباط را از جهت دیگر نیز قطع کرد. جمهوری خواهان اتفاقاً سقف بدهی را تصاحب ،د، اما تنها به این دلیل که عدم افزایش یا تعلیق آن فاجعه بار خواهد بود. با این حال، آنها می توانستند از هر قانونی که اگر اصلاح نمی شد، فاجعه به بار آورد، استفاده کنند.

به ،وان یک آزمایش فکری، تصور کنید که سقف بدهی وجود ندارد، اما یک کنگره و رئیس جمهور جمهوری خواه لنگ به دنبال راهی برای سرکوب یک رئیس جمهور دموکرات آینده هستند. آنها ممکن است سقف بدهی را وضع کنند، یا می توانند هر قانون فاجعه بار دیگری را که ممکن است بتوانند وضع کنند، وضع کنند.

برای مثال، جمهوری خواهان ممکن است تصمیم بگیرند قانونی را وضع کنند که مست،م پرتاب 10000 نوجوان به آتشفشان فعال در 4 جولای به ،وان ادای احترام به خدایان باشد. زم، که دموکرات ها سعی ،د قانون گروگان بازی های گرسنگی (HGHA) را لغو کنند، جمهوری خواه، که کنترل مجلس نمایندگان را در دست داشتند می توانستند هر امتیازی را که ممکن بود از رئیس جمهور دموکراتی که تمایلی به دفن بیگناهان در گدازه ندارند، بگیرند.

یا، با توجه به اینکه HGHA غیرقانونی است (همانطور که سقف بدهی است، اما ما دور می م،م)، جمهوری خواهان ممکن است در عوض قانونی را تصویب کنند که ،ت فدرال را م،م کند تمام محتویات آرشیو ملی، کتابخانه کنگره و موسسه اسمیتسونیان را پرتاب کند. به آتشفشان زم، که دموکرات‌ها سعی ،د قانون حمایت از آتشفشان‌های روز استقلال (IDVPA) را لغو کنند، جمهوری‌خواهان می‌گفتند: “ما حاضریم اجازه دهیم این اتفاق بد رخ دهد، بنابراین قبل از اینکه با توقف آن موافقت کنیم، باید هر آنچه را که می‌خواهیم به ما بدهید.”

اگر HGMA و IDVPA دور از ذهن و حتی مضحک به نظر می رسند، به خوانندگان یادآوری می کنیم که آنها به همان اندازه خود قانون سقف بدهی بی م،ی هستند. طبق قانون، وزیر ،انه داری فقط می تواند به اندازه کافی پول برای پوشش مخارج قرض کند، کاملا جدا از سقف بدهی، بنابراین سقف بدهی حتی با شرایط خاص خود کاملاً غیر ضروری است. مانند HGMA و IDVPA، قانون سقف بدهی تنها می تواند به ،وان منبع اهرمی برای باج گیران عمل کند یا اگر هیچ یک از طرفین چشمک نزند، به ،وان وسیله ای برای وارد ، خسارت وحشتناک به کشور عمل کند.

به طور خلاصه، هیچ توجیهی برای استفاده از سقف بدهی به ،وان اهرم یا برای ادامه وجود خود سقف بدهی وجود ندارد.