چقدر کافی است؟ | جوزف مارگولیس | حکم



در من آ،ین انشا، من در مورد چالش آشتی دادن میل درونی برای مجازات شدید پس از یک جنایت واقعاً وحشتناک نوشتم، و این حقیقت هشیارانه که به ،وان یک قاعده، احکام بیش از 20 سال بی‌ضرر ظالمانه هستند. مردم از جرم و جنایت پیر می شوند و احکام سنگین نه تنها عامل اصلی حبس های دسته جمعی هستند، بلکه تفاوت های نژادی را در سیستم حقوقی کیفری تشدید می کنند. همه چیزهایی که در مورد جملات بیش از حد طول، می د،م به ما می گوید که آنها جز در موارد نادر بیهوده هستند. با این حال، هر آنچه در مورد جدی ترین جرایم احساس می کنیم به ما می گوید (یا حداقل به برخی افراد می گوید) که مجازات 20 ساله با جرم مطابقت ندارد.

متأسفانه، پاسخ آشکار به این معما – محدود ، مجازات های زندان به 20 سال به جز برای ضرب المثل بدترین از بدترین ها – احتمالاً کارساز نیست. همانطور که در مقاله قبلی خود توضیح دادم، هنگامی که به قانونگذاران یا قضات اجازه دهید سقف را سوراخ کنند، استثنا قاعده را می بلعد. تعداد کمی از مقامات شهامت سیاسی دارند که بگویند: «این فردی که یک زن را به قتل رساند مستحق بیش از 20 سال مجازات است، اما این فردی که به سه زن تجاوز کرده است، چنین نیست.»

من،ت مقاله من یک گزارش جدید عالی توسط The Entencing Project در حمایت از کمپین آنها برای سقف 20 سال زندان، کمپینی که من سال ها از آن حمایت کرده ام. این گزارش آ،ین و بهترین تحقیقات را در مورد احکام بیش از حد جمع آوری می کند و هفت اصلاحات قانونی را پیشنهاد می کند که مجازات من، را در آمریکا اعمال می کند. پروژه مجازات معضلی را که توضیح دادم تشخیص می‌دهد و می‌پذیرد که در موارد بسیار نادر، مجازات بیش از 20 سال ممکن است موجه باشد. اما آن مورد نادر چیست، چگونه آن را شناسایی کنیم، و چگونه پس از باز ، جعبه پاندورا، قانون را حفظ می کنید؟ بار دیگر، TSP مسیر درست را ترسیم می کند.

در جستجوی راه حلی برای این معما، پروژه احکام به رژیم های بازداشت پیشگیرانه در چندین کشور خارج از ایالات متحده اشاره می کند که در آن مجازات های بیش از حد به طور کلی ممنوع است، اما در آن قضات می توانند استثنا قائل شوند و مدت حبس طول، تری را مشخص کنند. در زمان صدور حکم. اگرچه TSP به این مدل اشاره می‌کند، اما آنها عاقلانه آن را تأیید نمی‌کنند و من هم آن را تأیید نمی‌کنم. تمایل قضات برای تحمیل مجازات‌های طول، حبس به سادگی بسیار زیاد خواهد بود، یا به این دلیل که یک قاضی در برابر فشارهای سیاسی تسلیم شد یا به این دلیل که آنها صادقانه به حقایق جنایت اعتقاد داشتند. به تنهایی به آنها اجازه داد تا با اطمینان پیش بینی کنند که یک متهم خاص همچنان خطرناک است. با گذشت زمان، این پیش‌بینی‌ها با تعصبات ضمنی و صریح ما علیه فقرا و رنگین پوستان مسموم می‌شدند و خیلی زود، سیستمی را که می‌خواهیم از بین ببریم، بازسازی می‌کردیم.

به همین دلیل است که من با پروژه محکومیت معتقدم که تنها شرطی که محکومیت بیش از 20 سال را توجیه کند، تهدیدی مداوم برای امنیت عمومی است که باید تعیین شود بعد از آن حکم اجرا شده است. تنها زم، که بتو،م به طور قابل اعتماد و عینی پیش بینی کنیم که یک فرد همچنان خطری برای عموم خواهد بود، جامعه می تواند حبس بیش از 20 سال را توجیه کند. حبس طول، مدت باید بر اساس پیش بینی در مورد آینده باشد، نه قضاوت در مورد گذشته.

و اگر چنین سیستمی صادقانه و منصفانه اداره می شد – یک هشدار بسیار مهم – تعداد بسیار کمی از افراد بیش از دو دهه بازداشت می شدند. برخی از افراد ممکن است از این پیش‌بینی خودداری کنند. آنها ممکن است به طور شهودی احساس کنند افرادی که مرتکب شدیدترین جنایات می شوند همیشه خشن خواهند بود. در واقع، با این حال، ارتباط بسیار کمی بین شدت جرم و احتمال اینکه یک فرد در زندان به گوشه ای برود، وجود دارد. در واقع، تا حدی که یک رابطه وجود دارد، برع، آن چیزی است که بسیاری از مردم انتظار دارند. ،، که مرتکب شدیدترین تخلفات شده اند، عموماً ،، هستند که به طور کامل گذشته خود را انکار می کنند. تا حدی، این محصول زمان است. مردم از جرم و جنایت پیر می شوند و به ویژه خشونت حماقت یک مرد جوان است. تا زم، که به 50 سالگی می رسند، احتمال خشونت کمتری برای افراد وجود دارد. این یک توجیه کلیدی برای کمپین پروژه احکام است: به ،وان یک قاعده، نگر، در مورد امنیت عمومی به سادگی احکام طول، مدت را تضمین نمی کند.

اما بیش از گذشت زمان، خشونت در ایالات متحده به شدت موقعیتی است. بیشتر خشونت‌هایی که منجر به حبس می‌شود، معمولاً توسط مردان جوان بین 15 تا 24 سال انجام می‌شود که در پاسخ به تهدیدها یا تحریکات واقعی یا تصور شده، معمولاً توسط مردان جوان دیگر، عمل می‌کنند. با این حال، هم این تصور که به آنها ظلم شده است، و هم این نتیجه که خشونت تنها پاسخ عقل، است، به شدت به غوطه ور شدن یک جوان در محیطی که خشونت را عادی می کند بستگی دارد – برای مثال، عضوی از یک باند خیاب، یا فردی که به صورت آنلاین رادیکال شده است. .

در واقع، هدف اولیه برنامه‌های پیشگیری از خشونت، ش،تن این تسلط فرهنگی بر تفکر یک جوان با تشویق روشی جایگزین برای نگرش و ارتباط با جهان است. به ،وان مراکز کنترل بیماری شرح داده شده در سال 2016، این امر در عمل از طریق: ترویج یک محیط خانواده سالم و حمایتگر حاصل می شود. ارائه آموزش اولیه با کیفیت؛ تقویت مهارت های جوانان و ارتباط آنها با بزرگسالان مراقبت و فعالیت های اجتماعی. ایجاد محیط های حفاظتی در جامعه؛ کاهش قرار گرفتن در معرض خطرات در سطح جامعه؛ و مداخله زودهنگام برای کاهش آسیب ها.

اگرچه هیچ ، معقولانه فکر نمی کند که زندان بهترین مکان برای دستیابی به این تغییر جهت گیری است، واقعیت این است که می تواند پشت میله های زندان اتفاق بیفتد و اتفاق می افتد. این قاطعانه دفاع از احکام سنگین نیست، اما در نتیجه این احکام طول،، افراد زیادی در زندان هستند که به ،وان مربی برای زند،ان جوان تر عمل می کنند. آنها مهارت‌های زندگی را آموزش می‌دهند، آموزش می‌دهند، محیط‌های محافظتی ایجاد می‌کنند، به کاهش خطرات کمک می‌کنند – به طور خلاصه، کارهایی را انجام می‌دهند که CDC برای ش،تن وابستگی یک جوان به خشونت توصیه می‌کند.

من قبلاً در مورد دانته اونز نوشته‌ام، برای مثال، که در حال گذراندن سه حبس ابد متوالی در ک،ادو است و به یک زند، نمونه تبدیل شده است. در چند سال گذشته، او و سایر مردان در مرکز اصلاح و تربیت استرلینگ یک برنامه آموزشی و ورود مجدد توسط ،نان را آغاز کرده اند. آن‌ها ،نان جوان‌تر را برای امتحان GED خود آماده می‌کنند و ک،‌هایی را در همه چیز از مدیریت خشم گرفته تا حل مسئله از طریق تفکر مثبت ارائه می‌دهند، و از این طریق آنها را برای ورود مجدد آماده می‌کنند که ا،ر مربیان هرگز آن را تجربه نخواهند کرد. در مقاله‌های بعدی درباره این برنامه خواهم نوشت، اما فعلاً کافی است آنچه دانته اخیراً با او صحبت کردم را تکرار کنم: «فکر می‌کنم برای کمک به این بچه‌ها اینجا قرار گرفتم. این چیزی است که من برای آن ساخته شده‌ام.» دانته ممکن است هرگز بیرون نرود اما می تواند پس بدهد. من شنیده ام که بسیاری از افراد، در داخل و خارج، همین نقش را برای «پیرمردها» توصیف می کنند.

و مطمئناً من اولین ،ی نیستم که متوجه این راهنمایی می شوم. کتی بودین، که یکی دو چیز در مورد جملات طول، می دانست، ممکن است آن را به بهترین نحو بیان کرده باشد وقتی او این را در مورد افرادی که به قتل محکوم شده اند نوشت:

این افراد طول، مدت نامیده می شوند که در برخی ایالت ها به ،وان حبس ابد نیز شناخته می شوند. آنها پس از اینکه به زندان افتادند، پس از پراکندگی زندگی خود و آسیبی که به دیگران وارد ،د، خود را به دست گرفتند. بسیاری از افراد درازمدت به سال‌های بیشتری نسبت به آنچه که قبلاً زندگی کرده بودند، نگاه می‌کنند، اما یاد می‌گیرند که به جلو بروند. افراد طول، مدت اغلب معلم، پرستار، آشپز یا تسهیلگر گروهی ک، های فرزندپروری یا خدمات پیش از انتشار می شوند. آنها نه تنها یاد می گیرند که چگونه از زندان جان سالم به در ببرند، بلکه بقای آنها اغلب شامل کمک به دیگران است. با نشان دادن اینکه آنها در زندان زنده مانده اند و برای زندگی خود م،ا پیدا کرده اند، افراد درازمدت به تازه واردان امید می دهند.

به طور خلاصه، واقعیت این است که افرادی که به دلیل برخی از جدی‌ترین جرایم محکوم شده‌اند، و قبلاً دوره‌های استثنایی طول،‌مدت را گذرانده‌اند، عموماً افرادی هستند که بیشترین استعداد را برای عضویت با ارزش و مشارکت‌کننده در جامعه دارند و بهترین آمادگی را برای آزادی دارند. . ادامه بازداشت آنها یک تراژدی اخلاقی و ضایعه بزرگی برای خانواده و جامعه آنها است.

***

همانطور که اغلب به دانش آموزانم می گویم، سوالات مهم پاسخ ساده ای ندارند. این در هیچ کجا به اندازه نظام حقوقی کیفری صادق نیست، جایی که چالش از مبارزه بیهوده همیشگی برای آشتی دادن خشم و عقل، ترس و رستگاری سرچشمه می گیرد. من اصرار برای مجازات شدید خشونت بزرگ را درک می کنم و به آن احترام می گذارم. و من اعتراف می کنم که بعد از اینکه قاضی کارولینای ج،ی ال، مردا را به خاطر قتل همسر و پسرش به حبس ابد متوالی محکوم کرد، خواب زیادی از دست ندادم. اما ریشه انگیزه برای بیرون راندن، غرور خطرناکی است که برخی از ما سزاوار آن نیستند که به ،وان انسان با آنها رفتار شود – غرور که با شور و شوق در برابر ضعیفان، فقرا، فراموش شده ها، ال، مرداگ اعمال می شود. اگر اجازه دهیم این خودپسندی به سیاست تبدیل شود، چیز ارزشمندی را از دست می دهیم. به جز در نادرترین مورد، 20 سال کافی است.